مبانی علم سیاست3
مقدمه
- تعریف ملت
- ناسیونالیزم ( ملی گرایی)
- تحول در مفهوم ناسیونالیزم
- نابسندگی دولت ملی
مقدمه
دولت یا (state ) متشکل از چهار عنصر محیط جغرافیایی ، جمعیت انسانی، حکومت و حاکمیت است .
تعریف ملت
ملت مهمترین عنصر تشکیل دهنده دولت است. مفهوم ملت در جامعه شناسی با علم سیاست متفاوت است.
جامعه شناسی: به جمعیتی که زبان ، تاریخ و عقاید مشترک دارد ملت گفته میشود.
علم سیاست: به جمعیتی که رابطه سیاسی تحت عنوان تابعیت با دولتی دارد و تحت اداره یک ساختار سیاسی قرار دارد ملت اطلاق میگردد.
هر کدام از این تعاریف لوازم خاص خود را دارد. براساس تعریف جامعه شناسی ملل عرب نخواهیم داشت عرب یک ملت است ملت سویس نخواهیم داشت بلکه اما بر اساس تعریف علم سیاست ما ملل عرب داریم و .......
ملی گرایی
واژه ملی گرایی معادل ناسیونالیزم (nationalism) است و در ادبیات سیاسی به مفهوم آگاهی ملی و احساسی تعلق به یک ملت مشخصی که با ویژگیهای خاص از سایر ملت ها متمایز شده است به کار میرود و ناسیونالیزم مستلزم احساس وفاداری و علاقه پرشور افراد به مفهوم ملت و عناصر خاص چون نژاد ، زبان، نهاد ها ، سنت ها، ارزشهای اجتماعی و اخلاقی و بطور کلی فرهنگ ملی و اعتقاد به برتری آنها بر عناصر سایر ملت هاست. وفا داری بخاک و دولت و فداکاری برای آن و تجلیل از آن از عناصر ناسیونالیزم مترقی میگردد.
تحول در مفهوم ملی گرایی
اگرچه دل بستگی انسانها به سرزمین و سنت های نیاکان و فرهنگ جمعی را مبدأ ملی گرایی شمرده اند ریشه در نخستین مراحل پیدایش جامعه و تاریخ دارد. اما ملی گرایی به مفهوم جدید محصول تحولات پس از رنسانس و جنبش اصلاح دینی است. در اروپای قبل از رنسانس و جنبش اصلاح دینی هویت دینی بر تمام هویت های ملی قومی و قبیله ای غلبه داشت . اما از ازان زمان به بعد این هویت یکپارچه دینی از بین رفت و زمینه را برای طرح هویت های جدید فراهم نمود. از آن پس اقوام اروپایی برای وحدت درونی ازدست رفته بدنبال برجسته ساختن هویت های ملی خود بر آمدند . عهد نامه وستفالیا که پس از جنگ های مذهبی در سال 1648 به امضا رسید چهره جدید اروپا را بر اساس ملت ها مشخص نمود. دولت های مطلقه با تکیه بر احساسات ملی بر رقبای خود برتری یافتند و این احساسات را با تمام قدرت تقویت نمودند. در قرن 17 – 18 به تدریج دولت های اروپایی هویت ملی یافتند و دولت و ملت مدرن شکل گرفت.
اساسا پیوند دولت و ملت از ویژگیهای ناسیونالیزم مدرن است. انقلاب فرانسه ملی گرایی را به شدت تقویت کرد . این حادثه به معنی شکست کامل نظام سنتی حاکم بر اروپا و طرح ارزشهای جدید بود.
انقلاب فرانسه با طرح حاکمیت مردم که از اندیشه های روسو الهام میگرفت
عناصر تشکیل دهنده دولت ( ادامه)
نابسندگی دولت ملی
در کشور های اروپایی که خواستگاه اصلی دولت ملی است حرکت به سوی همگرایی بصورت محسوسی آغازشده است در این مناطق این تفکر بیشتر از گذشته مطرح می شود که وجود دولت های ملی کوچک نه تنها مانع پیشرفت سریع مادی مردم بلکه مانع حل مسایل گوناگون نظم و همکاری بین المللی است. چنین گرایشی از گذشته های دور در اروپای غربی ، جهان عرب ، آفرقای شرقی و دیگر منطقه هایی که به تکوین واحدهای سیاسی بزرگتر تمایل نشان میدهند وجود داشته است. یک نظریه هنوز هم دولت ملی را گامی به قهقرا در تاریخ بشری می داند و پدیده ناسازگار با برابری و آزادی انسان توصیف میکند. اما واقعیت این است که با تمام این حرف ها و دید گاهها و به رغم پدیده جهانی شده دولت های ملی کما کان با عنوان بازیگران اصلی در عرصه بین الملل تداوم خواهند یافت.
دوم : حاکمیت
- مقدمه
- تعریف حاکمیت
- ویژگیهای حاکمیت
مقدمه
یک از عناصر تاسیس دولت حاکمیت است. در واقع همین عنصر دولت را از انجمن های دیگر متمایز می کند. دولت بدون حاکمیت قابل تصور نیست . در دولت های دمکراتیک حاکمیت از آن مردم دانسته میشود . به این معنا که قلمرو واقعی مردمند.
تعریف حاکمیت
(ژان بدن) قدرت برتر بدون محدودیت قانونی دولت بر شهروندان و اتباع را حاکمیت می نامند. حاکمیت دارای دو جنبه است یکی جنبه داخلی و دیگری جنبه خارجی، حاکمیت در داخل کشور به معنای داشتن اختیار و قدرت وضع و اجرای قوانین در سراسر قلمرو دولت و قدرت نهایی دادن فرمان و ستاندن اطاعت است. حاکمیت خارجی عبارت از آن است که دولت زیر انقیاد یا فشار یا سلطه دولت دیگری نباشد.
ویژگیهای حاکمیت
1- مطلق است : یعنی دولت هیچ محدودیتی را به رسمیت نمی شناسد و به عبارت دیگر در خارج و داخل هیچ قدرتی برتر از دولت وجود ندارد.
2- حاکمیت جامعیت دارد: یعنی در محدوده جغرافیایی خود فراگیر است و هیچ فرد یا سازمانی از قلمرو آن رها نیست.
3- حاکمیت دایمی است: چون دولت نهاد دایمی است حاکمیت آن نیز دایمی است و تا زمانیکه دولتی پا برجا است حاکمیت آن هم وجود دارد.
4- حاکمیت جدایی نا پذیر است: قدرت را می توان وا گذار کرد اما اراده را نمی توان. حاکمیت عصاره شخصیت دولت است.
5- حاکمیت انحصاری است: در هر دولتی تنها یک حکمران میتواند وجود داشته باشد و در یک اقلیم دو پادشاه نگنجد.
6- حاکمیت تقسیم نا پذیر است: سرشت حاکمیت تقسیم نا پذیری است. تقسیم حاکمیت نابودی آن است. اگر تقسیم شده باشد یک دولت وجود ندارد. ( فدرالیزم تقسیم اختیارات حکومتی است نه حاکمیت)
نظریات خواستگاه دولت
- مقدمه
- نظریه خواستگاه الهی
- نظریه خواستگاه زور
- نظریه خواستگاه ژنتیک ( پدر سالاری / مادر سالاری )
- نظریه خواستگاه طبیعی ( ارسطو)
- نظریه قرار داد اجتماعی
مقدمه
دربحث از خواستگاه دولت مراد ما منشأ تاریخی و نشان دادن اصالت دولت است. محققان از اثبات دقیق زمان پیدایش دولت اظهار ناتوانی نموده اند زیرا شواهد محکم و متقن و قابل اعتماد برای اثبات این فرضیه در دسترس نیست. آنها ناچار در این مورد به تاملات نظری روی آورده اند. تعدد و تفاوت تیوری ها در این زمینه ناشی از فقدان شواهد قابل اعتماد تاریخی است. بنا بر این در توضیح خاستگاه دولت نظریه های متفاوت و مختلف ارایه شده است. در این درس به طرح و بررسی تعداد این نظریات می پردازیم.
1- نظریه خواستگاه الهی دولت
این نظریه از قدیمی ترین نظریه هاست. به اساس این نظریه دولت آفریده خداست. خداوند دولت را مقدر و مستقر کرده است. پادشاه نایب و نماینده خداست . مردم باید از فرمان او اطاعت کنند. او تنها درمقابل خدا مسئول است. سرپیچی از فرمان پادشاه مخالفت با اراده الهی و نوعی معصیت است. آیین مسیحیت باور به این نظریه را تقویت کرد. آموزه های عهد عتیق و جدید و دیدگاههای پیروان فرقه پروتستان موید این نظریه است. برخی از متفکران مسلمان در گذشته ( غزالی ) و در دوران معاصر ( منتظری ) بر این فرضیه که منشأ اصلی دولت در ابتدا امر وحی و دستور مستقیم خداوند بوده است تاکید کرده اند.
2- نظریه خاستگاه زور
الحق لمن غلب: حق همیشه با فاتح است. بر اساس این نظریه دولت محصول زور در تاریخ است. و از راه اجبار قدم به هستی نهاده است. بر همین اساس دولت پیوسته با بی عدالتی و ستم گری قرین بوده است. دولت شری است که قوی تر ها و پیروز شدگان منازعات و کشمکش های تاریخی بوجود آورده اند. و قبای مشروعیت دروغین را بر آن پوشاندند تا حقوق دیگران را پایمال نماید. دولت هم در تاسیس و تکوین خود نتیجه زور است و هم در بقا و تداوم وابسته به اجبار می باشد. جمله معروف " الحق لمن غلب" توجیه همین فرضیه در اندیشه سیاسی است.
3- نظریه ژنتیک
این نظریه بدین باور است که دولت محصول گسترش طبیعی خانواده است. همانطور که پدر یا مادر در نهاد خانواده مطاع بوده است، دولت هم در گذر زمان به صورت طبیعی و از طریق تکثیر خانواده ها بوجود آمده است. مطاع و فرمانروا بودن را حق اختصاصی خود میداند.
4- نظریه طبیعی
ارسطو معتقد است انسان حیوان سیاسی است و برای آن ناممکن است که خارج از اجتماع زندگی کند. زندگی اجتماعی خواستگاه طبیعی دارد. دولت اوج تکامل روند طبیعی است که با معاشرت غریزی زنان و مردان آغاز میشود. خانواده و انجمن های کمتر از دولت قادر به ارضای همه نیازمندیهای اجتماعی – فرهنگی و سیاسی انسان نیستند و نمی توانند شرایط لازم برای زندگی خوب را فراهم آورند. فقط دولت در موقعیتی است که میتواند همه نیازهای انسان را تامین کند.
5- قرارداد اجتماعی
بر اساس این نظریه دولت محصول کوشش سنجیده انسان است و اقتدار خود را از رضایت مردم میگیرد که در زمان های دور تاریخی از راه قرار داد اجتماعی خود را به صورت هیأت سیاسی سازمان داده اند. این نظریه دولت را پدیده مصنوعی (انتزاعی ) و ساخته شده دانسته که بر مبنای قرار داد انسانها شکل میگیرد. چنانچه سفسطائیان در یونان باستان مقوله عدالت را انتزاعی می دانستند. این نظریه به سه متفکر مشهور یعنی توماس هابز، جان لاک و ژان ژاک روسو نسبت داده میشود. در نظریه قرارداد اجتماعی به طور کلی نخست وضع طبیعی یعنی وضع ماقبل پیدایش حکومت توصیف می شود و سپس گذار از آن وضع به وضع مدنی از طریق قرار داد و توافق عمومی توضیح داده میشود. به نظریه هابز در وضعیت طبیعی انسان گرگ انسان است و بشر برای خروج از آن وضع و رسیدن به امنیت به قرار داد اجتماعی روی می آورد. بر اساس نظریه هابز مردم مطابق قرار داد قدرت و حق اجرای قانون طبیعی را به فرد یا گروهی واگذار میکند و بدین سان حکومت تاسیس میشود. این قرار داد الزام و غیر قابل فسخ است.
مطابق نظریه لاک حکومت می باید همواره و از حمایت اکثریت مردم برخوردار باشد و مردم به هر حال حق فسخ قرار داد اجتماعی را دارند.
از نظر روسو قرار داد اجتماعی برای نقد حکومت های موجود و تاسیس حکومتی بکار می رود که مبتنی بر اراده عمومی باشد. این قرار داد مبنای تاسیس حکومت مشروع است.
طبقه بندی حکومت ها
- مقدمه ( ملاک طبقه بندی )
- اشکال کلاسیک حکومت
- اشکال مدرن حکومت
مقدمه
طبقه بندی حکومت ها بر اساس ملاک های متفاوت صورت می گیرد. در یونان باستان (ارسطو) بر مبنای عدد حکام و هم چنین خصوصیت اخلاقی فرمانروایان حکومت ها را طبقه بندی میکرد. با ترکیب دو ملاک مذکور حکومت ها به سه نوع طبقه بندی میشوند:
1- مونارشی: حاکم یک نفر است و حکومت او در خدمت مصالح عمومی است.
2- آریستوکراسی: حاکم چند نفر خوب هستند و حکومت آنها در خدمت مصالح عمومی است.
3- پولیتی: حاکمان شمار کثیری از مردم هستند و حکومت شان در خدمت مصالح عمومی است.
در قرون جدید علاوه بر معیار عددی ملاک تفکیک و رابطه قوای حکومتی با یکدیگر در تقسیم بندی حکومت ها مورد توجه قرار گرفت. منتسکیو طبقه بندی اندیشمندان یونانی و از جمله ارسطو را نا رسا توصیف کرد. او مدعی شد که باید حکومت ها را به منارشی – استبدادی و جمهوری طبقه بندی کنیم. اساس این طبقه بندی را اصول هریک از این حکومت ها تشکیل میدهد که عبارت اند از افتخار جویی ( مبنای مونارشی) ترس (مبنای استبدادی) و فضیلت مدنی ( مبنای جمهوری ) به نظر منتسکیو حکومت مطلوب حکومت مرکب از عناصر منارشی، اشرافی و جمهوری بود زیرا ویژگی اصلی چنین حکومتی تفکیک قوا و نظارت آنها بر یکدیگر است.
شکلهای کلاسیک حکومت
- پادشاهی 1- موروثی
2- انتخابی
3- استبدادی
4- مشروطه یا مبتنی بر قانون اساسی
- آریستو کراسی
- دیکتاتوری 1- فاشیستی ( در آلمان ، ایتالیا، اسپانیا و پرتقال)
2- نظامی ( در بسیاری از کشور های آسیایی ، افریقایی و امریکای لاتین)
3- حزبی ( در اتحاد شوروی و جمهوری خلق چین و ...)
مقدمه
در طبقه بندی حکومت ها اگر ملاک و میزان دخالت حاکمیت در اقتصاد و دیگر شئون جامعه باشد حکومت ها به راست و چپ تقسیم میگردد. اگر ملاک طبقه بندی دوران جدید و قدیم انتخاب شد حکومت ها با وصف کلاسیک و مدرن طبقه بندی می شود. در این درس شکل هایی از حکومت های کلاسیک و مدرن را مطالعه میکنیم.
پادشاهی
این شکل از حکومت از کهن ترین اشکال حکومت است و در آن قدرت سیاسی کشور بوسیله یک فرد اعمال میگردد. گرچند در برابر حکومت های مبتنی بر دموکراسی جدید جذابیت قدیم را از دست داده است و لذا در اکثر کشورها منسوخ گردیده است. اما در تعداد محدودی از کشورها هنوز هم پا برجاست. پادشاهی را میتوان به چهار قسم : 1- موروثی 2- انتخابی 3- استبدادی و 4- مشروطه یا مبتنی بر قانون اساسی تقسیم کرد.
آریستوکراسی
در این شکل از حکومت قدرت سیاسی بوسیله بهترین شهروندان اعمال میگردد. در این نوع حکومت فقط به شایسته گان و افراد هوشمند، با تجربه و دارای اصالت خانوادگی فرصت فرمانروایی داده می شود.
دیکتاتوری
این شکل هم از اشکال کلاسیک حکومت به شمار میرود وهم در دوران مدرن میتوان مدل هایی از آن را نشان داد
دیکتاتوری عبارت است از بدست گرفتن اقتدار فوق قانون توسط رییس دولت. دیکتاتور ها بر مبنای فرمان حکم میرانن و دارای حاکمیت مطلق هستند. اقتدار در این شکل از حکومت تابع هیچ اقتدار دیگری نیست. در دولت شهر های یونان و روم و در انگلستان عصر لرد کرامول و فرانسه زمان فرمان روایی ناپلئون تمام محدودیت های قانونی حاکم و حاکمیت به بهانه های متفاوت معلق میگردید و در صده بیستم سه نوع دیکتاتوری ظهور کرد:
1- دیکتاتوری فاشیستی در آلمان ، ایتالیا، اسپانیا و پرتقال
2- نظامی در بسیاری از کشور های اسیایی ، افریقایی و امریکای لاتین حاکم بود.
3-حزبی در اتحا جماهیر شوروی سابق جمهوری خلق چین
شکل های مدرن حکومت
1- الف: حکومت تک ساخت
2- ب : حکومت فدرال
3- ج: حکومت پارلمانی
4- د : حکومت ریالیستی
حکومت تک ساخت
حکومتی که اقتدار دولتی را در یک سازمان متمرکز نماید شکل تک ساختی است. در چنین شکل از حکومت یک حکومت مرکزی و برخوردار از اقتدار کامل وجود دارد. به بیان دیگر هر جا که بنا به قانون اساسی همه اختیارات حکومت به یک یا چند ارگان مرکزی واگذار شده باشد و حکومت های محلی همه اقتدار و خود مختاری و در واقع موجودیت شان را از آن بگیرند شکل حکومت ساختی است. شکل اکثر حکومت ها در منطقه و جهان تک ساخت است.
شکل فدرال حکومت
اگر اختیارات و اقتدار دولتی بین مرکز و چند بخش محلی تقسیم شده باشد شکل فدرالی حکومت تاسیس شده است. حکومت فدرال حکومتی است که در آن اختیارات و صلاحیت های حکومت میان حکومت های محلی به نحوی تقسیم شده است که هر یک از آنها در حوزه خود مستقل از دیگری است. شکل فدرالی حکومت نخستین بار با تصویب قانون اساسی 1787 امریکا در کنوانسیون فیلادلفیا تحقق پذیرفت و سپس کشور های دیگر از این الگو سر مشق گرفتند. امروزه در قاره آسیا کشور هند، در اروپا اتریش، سویس، بلژیک و در قاره امریکا علاوه بر ایالات متحده ، کانادا، مکزیک، کلمبیا، برزیل و آرژانتین و در قاره آفریقا کامرون، اوگاندا، نایجریا و تانزانیا صورت فدرالی حکومت را دارد.
شکل های حکومت ( ادامه )
شکل پارلمانی حکومت
در این شکل از حکومت قوه مجریه در برابر قوه مقننه مسئول میباشد. بجای تفکیک قوا ارتباط و اختلالات قوا بیشتر دیده میشود. اعضای کابینه هم زمان عضو قوه مقننه نیز میباشند. در رأس حکومت و قوه مجریه صدر اعظم قرار دارد که از سوی اعضای پارلمان برگزیده می شود و علاوه بر آن حکومت یک رئیس اسمی یا تشریفاتی هم دارد. شکل حکومت های انگلیس ، آلمان، ترکیه، پاکستان، هند و ... از نوع حکومت پالمانی است.
شکل ریاستی حکومت
تفکیک قوا و استقلال ارگان های مجریه، مقننه و قضائیه اساس شکل ریاستی حکومت است. در این شکل از حکومت رئیس اجرائیه به شیوه مستقیم توسط آرای مردم برگزیده میشود و اعضای کابینه فقط در برابر رئیس مسئول می باشند. آیالات متحده امریکا دارای شکل ریاستی حکومت است. فرانسه، ایران و افغانستان دارای شکل های متفاوتی از حکومت ریاستی را دارند
احزاب سیاسی
مقدمه ( تاریخچه)
- تعریف حزب سیاسی ( تفاوت گروه فشار ذی نفوذ و لابی )
- عوامل پیدایش احزاب سیاسی
- انواع حزب سیاسی
- کار ویژه های احزاب سیاسی
مقدمه
حزب سیاسی پدیده جدید است و در بستر دمکراسی ظهور کرده است. به بیان دیگر حزب سیاسی از ثمرات دمکراسی نمایندگی است و در نهادینه شدن و تحکیم اصول دمکراسی نقش مهم را بازی کرده است. حزب با این مفهوم سابقه طولانی در تاریخ ندارد. موریس دو ورژه متفکر فرانسوی میگوید : در سال 1850 میلادی در هیچ کشوری از جهان به جز ایالات متحده امریکا حزب سیاسی به مفهوم نو وجود نداشت و در سال 1950 احزاب سیاسی در تمام کشور های جهان فعالیت میکنند.
تعریف حزب
لغوی : حزب مفرد احزاب و در زبان عربی به مفهوم گروه، فرقه و دسته بکار میرود.
در اصطلاح علمی : حزب معادل کلمه پارتی (party ) است که تعاریف متعددی از آن ارایه شده است. دو تعریف از حزب سیاسی را در این درس میخوانیم.
فرانسیس نویان : در یک بیان موجز ( مختصر) حزب سیاسی را چنین تعریف میکند: حزب سیاسی مهم ترین وسیله تبدیل قدرت اجتماعی به قدرت سیاسی است.
عبد الرحمان عالم با توجه به مولفه های تشکیل دهنده ساختار احزاب سیاسی ، حزب سیاسی را اینگونه تعریف کرده است : حزب سیاسی گردهمایی پایدار گروهی از مردم است که دارای عقاید مشترک ، تشکیلات منظم و با پشتیبانی مردم برای بدست آوردن قدرت سیاسی از راههای قانونی مبارزه میکند.
حزب سیاسی مترادف واژه ( political party ) است و با ویژگی های چون رسمی بودن، درپی تحقق اهداف کلان و مصالح عمومی بودن، متشکل بودن و در دوره خاص و حکومت های معینی بودن و مهم تر از همه در پی کسب قدرت سیاسی بودن از گروه های ذی نفوذ و لابی متمایز میشوند. یعنی گروههای ذی نفوذ و لابی ها هم در پی اهداف کلان نیستند و هم نوعا غیر رسمی اند و هم در پی تأثیر گذاردن بر قدرت سیاسی هستند. اینگونه گروهها در همه ادوار و اکثر حکومت ها وجود داشته و دارند. لابی ها در حوزه قانون گذاری فعال هستند و گروه های ذی نفوذ و فشار در همه عرصه ها در پی تحقق اهداف متعلق به اعضای خود فعال می باشند.
عوامل پیدایش احزاب سیاسی
در این ارتباط سه نگرش مطرح است که هر کدام شواهد و دلایل خاص خود را دارد:
1- نگرش انتخاباتی
2- نگرش توسعه و نوسازی
3- نگرش کمونیستی
نگرش انتخاباتی
موریس دوورژه به این نگرش معتقد است. او میگوید زمانیکه دمکراسی بوجود آمد بر انتخابات استوار بود و این امر نیاز به مشارکت مردم داشت. اشتراک سیاسی هم مستلزم عضویت در احزاب سیاسی بود. معرفی نامزد های انتخاباتی، تهیه مصارف تبلیغاتی و ارائه پلان و تعیین اهداف کلان جز از طریق حزب سیاسی امکان پذیر نبود. لذا احزاب سیاسی در چنین بستری شکل گرفتند.
نگرش توسعه و نوسازی
نوسازی و توسعه اقتصادی در جامعه، تخصصی شدن معیشت و اشتغال میگردد. قشر بندی جامعه به سرمایه دار و کارگر و ... موجب پیدایش گروههای منافع میشود و همین تحول عامل پیدایش گروههای سازمان دهنده و احزاب سیاسی است. در جامعه سنتی و توسعه نیافته هرگز احزاب سیاسی زمینه پیدایش ندارند.
نگرش کمونیستی
مطابق این نگرش تضاد طبقاتی عامل اصلی پیدایش احزاب سیاسی است چون هر حزب در پی حمایت از منافع گروه خاصی است. طبقه کارگر وقتی که در قالب حزب سیاسی متشکل شوند مدافع منافع استثمار شده و محروم تاریخ است. و این حزب سیاسی است که انقلاب رهایی بخش را هدایت میکند.
انواع حزب سیاسی
انواع حزب سیاسی 1- براساس خط مشی سیاسی اجتماعی - احزاب راست
- احزاب چپ
- احزاب ملی
2- براساس ایدئولوژی سیاسی - احزاب سیاسی دمکرات
- احزاب سیاسی توتالیتر
3- براساس نوع افراد عضو - احزاب سیاسی عوام ( توده )
- احزاب سیاسی خواص ( کدر)
انواع حزب سیاسی
در تنوع احزاب ملاکهای متفاوت دخالت دارند. اگر ملاک طبقه بندی را خط مشی سیاسی – اجتماعی میدانستیم سه نوع حزب سیاسی خواهیم داشت:
الف : احزاب سیاسی راست ( تاکید بر حفظ وضع موجود، محافظه کاری، دفاع از سنت ها و ارزشهای موجود)
ب : احزاب چپ ( تاکید بر اقتصاد سوسیالیستی ، تغیرات بنیادی، و توزیع سرمایه)
ج : احزاب ملی ( تاکید بر تامین منافع همه طبقات و تغیرات ضروری وضع موجود)
اگر ملاک را طبقه بندی ایدیالوژی سیاسی بدانیم دو دسته حزب سیاسی خواهیم داشت:
الف: احزاب سیاسی دمکرات ( معتقد به حاکمیت مردم ، مدافع مشارکت و آزادی های آنان)
ب : احزاب توتالیتر ( معتقد به استبداد، اصالت رهبر، تربیت مردم به شکل خاص)
اگر ملاک در طبقه بندی احزاب سیاسی نوع افرادی که به عضویت حزب در آمده اند قرار بگیرد دو نوع حزب سیاسی به شکل زیر خواهیم داشت:
الف : احزاب عوام ( اعضای حزب از میان همه اقشار جامعه میباشد )
ب : احزاب خواص ( اعضای حزب از میان اقشار خاص مثل اشراف ، روشنفکران و غیره میباشد )
کارویژه های احزاب سیاسی
احزاب سیاسی 1- کارویژه آشکار - کارویژه انتخاباتی 1- بسیج مردم
2- تربیت هیأت سیاسی
3- نظارت
- کارویژه اجتماعی و آموزشی
2- کارویژه های پنهان
کارویژه های احزاب سیاسی
پاسخی که احزاب سیاسی به پاره ای از نیاز های نظام سیاسی ارائه میکنند و باعث حفظ کلیت آن میشوند کارویژه سیاسی گفته میشود.
احزاب سیاسی دارای دو نوع کارویژه هستند.
اول : کارویژه های آشکار
مقصود از کارویژه های آشکار همان کارویژه هایی است که در همه جا و همه اعصار از احزاب انتظار می رود که می توان آنها را به کارویژه های انتخاباتی و اجتماعی – آموزشی تقسیم کرد.
1- کارویژه های انتخاباتی
این کارویژه احزاب به سه قسم تقسیم می شود-
الف : بسیج مردم
اولین کارویژه انتخاباتی حزب بسیج مردم و هدایت آنها به سوی صندوقهای رای است. احزاب از این طریق افراد بی تفاوت جامعه را به شهروندان فعال تبدیل می کند. در نبود احزاب سیاسی مشارکت با بحران های اساسی رو برو می شود. یا وضعیت امتناع پیش می آید و یا مشارکت حالت توده ای و ابهام آلود بخود میگیرد که خود خطری برای دمکراسی است.
ب : تربیت هیأت سیاسی
دومین کارویژه انتخاباتی احزاب سیاسی ، تربیت یک هیأت سیاسی حرفه ای و معرفی آنها به عنوان نامزد های وکالت مردم است. در جوامع پیچیده و گسترده جز از مجرای احزاب سیاسی دسترسی به نامزدهای مجرب ، سیاست مدار و کاردان ممکن نیست.
ج : نظارت
سومین کارویژه انتخاباتی احزاب ، ترتیب رفتار و مواضع نمایندگان در درون پارلمان و ایجاد رابطه بین آنها و رای دهندگان است. احزاب برای اینکه مواضع نمایندگان از شعارهای انتخاباتی شان فاصله پیدا نکند بر تمامی حرکات و مواضع سیاسی نمایندگان خود نظارت دقیق بر قرار می کنند. در انگلستان احزاب از طریق ناظری که به آن (whip ) گفته می شود نظارت دقیقی بر رفتار و موضع گیری نمایندگان اعمال میکنند.
2- کارویژه اجتماعی - آموزشی
مهمترین کارویژه احزاب آموزش نظری و عملی توده ها و به ویژه اعضای حزب است که در اعتلای مشارکت سیاسی بسیار موثر است. در اثر این آموزش ها توده ها و اعضای حزب به نگرش و بینش سیاسی دست پیدا میکنند و قادر می شوند مسایل سیاسی را تجزیه و تحلیل نمایند. رسانه و ارگانهای نشراتی ابزارهای مهم این کارویژه احزاب محسوب می شود.
دوم :کارویژه های پنهان احزاب
این کارویژه جزء وظایف اصلی احزاب نمی باشد و به بیان دیگر گاهی احزاب سیاسی به عملکرد هایی کشانده میشود که از آنها انتظار نمی رود. وساطت مسئولان متنفذ حزبی بین هواداران و سازمانهای حکومتی ، تخفیف گرفتن مالیات، مشکلات شهرداری ، نام نویسی فرزندان و امثال اینها از کارویژه های پنهان احزاب است. اخذ امتیاز برای موسسات اقتصادی، ایجاد شغل و ادغام سیاسی و نجات جامعه از ذره ای شدن بازهم از کارویژه های پنهان احزاب در جوامع توسعه یافته است.
ذره ای شدن:
گسست اجتماعی که نسلی از هویت و فرهنگ گذشته خود جدا شده و مثل ذرات معلق مانده و آماده جذب شدن به هر ایدئولوژی جدید میباشد.